سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل، سرچشمه حکمت و گوش، آبگیر آن است . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 86 مهر 4 , ساعت 5:43 صبح

 

واقعیت امر این است ملاحظه و بیان جریاناتی که در جهان می گذرد موجب تأسف و ملالت و تجسم دورنمای آینده ، اگر امور به همین گونه جریان یابند که دارند ، یأس انگیز است .

عصر ما به ظاهر عصر پیشرفت و ترقی مدنیّت ، تشعشع افکار ، عصر رشد اندیشه ها ، دنیایی با فرصت های طلائی ، عصر قمر و سفینه و اتم است . ولی اگر پرده عادت و تعصب را از جلوی چشم برداریم و خود را از تبلیغات مرئی و نامرئی دست اندرکاران مسخ اندیشه ها نجات دهیم و بهتر بگویم ، اگر سطلی آب خنک بر سر خود فرو ریزیم که چُرت ما به یکباره پاره شود ، وضع جهان ، واقعیت ها و جریانات را به گونه ای دیگر خواهیم یافت .

عصر ما عصر سقوط و انحطاط انسانیت است ، دنیای بی تفاوتی نسبت به مسائل و امور سرنوشت ساز است . دوران تبعیت و تقلید کور کورانه و رفتار گله ای بسیاری از انسان هاست .

دنیای جدائی ها ، بیگانگی ها ، سوء استفاده ها ، استثمار هاست . دوره ی بحران و عصر نابسامانی ها، لاقیدی ها ، انزواجوئی ها ، خود باختگی در برابر زرق و برق ها ، غرور و نُخوت ناشی از رشد و گسترش علم و تکامل ماشینیسم ، عصر استعباد عقلی ، از خود بیگانگی ها ، دنیای سود جوئی ها ، مکر ها و حیله ها ، عصر سرخوردگی از دعوت صاحبان مکاتب و فلسفه هاست و بالاخره دنیای کودکان ، افراد خود مدار و خود خواه ، لجباز و نافرمان ، از خود راضی و خود پسند است .

روح تعهّد و مسئولیت انسان ها صورت ماشینی پیدا کرده و قربانی بزرگ عصر ما عاطفه و وجدان و اخلاق است و ما لاشه های این قربانی را در همه جا می بینیم حتی در اماکنی که لااقل بر اساس وظیفه   می بایست مرکز رشد و پرورش انسان باشد یعنی معابد و کلیسا ها . شخصیت و وجود انسانی مورد تجاوز و تحقیر است نه تنها از آن بابت که بی بهاتر از ماشین اختراع شده توسط بشر است ، بلکه در مواردی چون حیوانی هم با او معامله نمی شود . اگر باور نمی کنید وجود چند هزار بیمارستان و درمانگاه برای سگ ها و گربه ها و کبوتر ها را در نظر آورید و کشتن صد ها انسان بی گناه و بمباران و موشک باران هزاران مسکن و مأوای فقیرانه انسان های بی پناه و ساکنانش را .

دروغ می گویند آن ها که مسئله ی حقوق بشر را مطرح می سازند ، وجود ( حق وتو ) رسوائی چنان دستگاه عریض و طویل و مدعیان و مدافعان زبان دراز آن را برملا می کند .

دعاوی بشر دوستانه ، حمایت ها ، اعلام پشتیبانی ها ، محکوم کردن های بین المللی چیزی نیست جز استحمار توده های محروم و تخدیر قومی که اگر نباشند نان و رفاه و آبروی سردمداران بین المللی به خطر می افتد . گردانندگان چرخ حیات بین الملل که در واقع باید خدمتگزار طبقه مولد و مستضعف باشند چنان با ولینعمت های خود بیگانه اند که حتی حاضر نیستند ساعتی در کنارشان بنشیند و به سخنان و درد دل شان گوش فرا دهند .تعصب رنگ و نژاد و طبقه و مقام و علم و مدرک آن چنان بر آنان مسلط شده که فی الواقع گمان دارند خود آقایند و دیگران برده ، خود سرورند و دیگران تابع  و طبیعی است که بر اثر چنین تصور و اندیشه ای سفره خود را از ناس جدا کنند و راه و رسم دیگری در پیش گیرند .

اینکه چرا اینان این چنین شده و چرا دنیای ما در چنان وضع و موقعیتی قرار دارد پاسخ بسیار وسیع و پردامنه ای می تواند داشته باشد . ولی با اشاره ای مختصر می توان گفت این امر بدان دلیل است که بشریت امروز از خدای خود دور مانده ، وضع اخلاق و وجدانش تنزل پیدا کرده ، معنویت از زندگی او رخت بر بسته است ، هوای نفس و خود مداری بر او غالب آمده است .

انسان امروز معیار محاسن و مکارم اخلاق را بجای اینکه از خدا بگیرد از هنر پیشه ها ، رقاصان ، طرفداران تکاثر ، اغنیای دور از خدا ، ولگردان بی غم و بی تفاوت ، شکمباره ها ، صاحبان اندیشه های الکل زده و در گرو قمار و پارتی ، می گیرد . این همه تأیید ها و تعریف ها از حسن و قبح و خیر و شر اخلاق از آن هاست و بسیاری از فیلم ها و مطبوعات و رسانه های گروهی از آن ها الهام می گیرند .

بشر امروز در سایه غربی و اخلاق منهای خدا تا لبه ی پرتگاه به پیش رفته و هم چنان در حال و مرحله ی سقوط است . اگر در دنیای امروز جنگ است ، ویرانی است ، فساد اخلاق است ، انحراف است ، آدم کشی است ، تجاوز به عنف است ، خود کم بینی است ، خیانت است ، درگیری است ، بخاطر همان جدائی و بیگانگی است . سر نخ را از دست داده اند و هم چنان در پیچاپیچ رشته ی حیات سر درگمند .

اینک که این همه مکاتب و برنامه ریزی ها ، این همه دعوت ها از سوی صاحبان علم و فلاسفه نتوانسته است باری از دوش بشریت بردارد و راه سعادتی را که مورد آرزوی اوست به او نشان دهد ، نیازی به بازگشت احساس می شود . نه بازگشت از مدنیت و رشد ، بلکه بازگشت به منبع مدنیت و رشد آفرین ، یعنی خداوندی که آفریدگار ما و آگاه به مصالح و خیر و شر ماست . آن کس که تصور کند بیش از خدا و بهتر از او راه های خیر و شر انسان را در می یابد ، بسیار جاهل است و نیز آن کس که گمان می کند دیگران بیشتر از خدا می توانند موجبات خیر رسانی را برای انسان فراهم کنند در نادانی مرکبی گیر کرده است .

بشریت امروز نیاز به دعوتی جدید دارد ، دعوتی که محتوا و مقاصدش با فطرت و درون او آشناست و پاسخ و پذیرش آن موجب تحمل سنگینی و رنج نیست . دعوتی که مبتنی بر مهری اندیشیده و ضابطه ای انسانی و حاصل آن درستی ، خیر خواهی ، گذشت ، کمال و فضیلت حرکت به سوی خیری قطعی ، انجام تکالیف ، پای بندی به وظیفه ، اتصاف به فضایل ، دوری از تبهکاری ، حرکت با قطب نمای وجدان باشد . برای بشریت محبت و الفت و رفاه پدید آورد و او را از عوامل تباه کننده دور نگه دارد .

به امید روزی که دعاوی بشر به پایان رسد و طبقات مختلف از بین رود تا همه با هم برابر و برادر باشیم .

            به امید آن روز        ا.ج



لیست کل یادداشت های این وبلاگ